معرفی وبلاگ
به نام خدا سلام به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ قصد دارد بامدد گرفتن از کلام قرآن وعترت راه رستگاری را بیابد اگر طالب رستگاری هستید پس به این دو گوهر گرانبها که پیامبر ص برای تمامی مسلمین جهان به ارث گذاشته جنگ بزنید، در قرآن کریم رستگاران را کسانی معرفی میکند که به قران پناه میبرند وبه غیب ایمان دارند ونماز بپا میدارند وزکات میدهند وانفاق میکنند وبه آنچه نازل شده بر پیامبر رحمت محمد مصطفی ص وپیامبران پیشین ایمان دارند .امیدوارم از بازدید این وبلاگ استفاده لازم را برده باشید التماس دعا. بسم الله الرحمن الرحيم 1. الم 2. تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ 3. هُدًي وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ 4. الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ 5. أُوْلَئِكَ عَلَي هُدًي مِنْ رَبهمْ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ سوره لقمان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 210548
تعداد نوشته ها : 105
تعداد نظرات : 39
Rss
طراح قالب
محمدرضا عابدي

 

 

بلاهایی که معلول عملکرد و کردار خود انسان است که آثار وضعی ناگواری در همین جهان برای او به خاطر ارتکاب شوم گناه به وجود میآورد مثلا شرب خمر، اعتیاد به مواد مخدر و... افزون بر بروز زیانهای اجتماعی، آسیبهایی نیز بر جسم و روان خویش وارد میسازد، و ممکن است برخی از مصائب معلول عملکرد مستقیم والدین باشد نظیر استفاده از مسکرات که اثرات سوء و غیرقابل جبرانی بر جسم و روان فرزند بر جای گذاشته و پدر و مادر وی هرگز نقص حاصل از این عمل را به خود نسبت نداده و بیدرنگ آن را به حساب خداوند میگذارند در حالی که خود آنان

منشاء پیدایش این قبیل آثار ناگوار گردیدهاند که به حسب ظاهر گرفتاری و بلایی است که گریبانگیر یک خانواده بلکه یک نسل شده است.

اینها اثر ذاتی گناه است و کیفر قانونی نیست تا گفته شود که باید تناسب جرم و مجازات در آن رعایت گردد.

بنابراین عامل تمام مصیبتها چه فردی و چه اجتماعی، خود فرد و یا جامعه است که از آزادی خودشان سوءاستفاده کردند، قرآن کریم نیز این حقیقت را بیان کرده و میفرماید:

ما اصابک من حسنه فمن الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک

آنچه از نیکیها به تو میرسد از جانب خداست و آنچه از بدی به تو میرسد از ناحیهی خود تو است.

اساسا مصائب و گرفتاریهایی که دامنگیر برخی از جوامع میگردد و حتی بعضا باعث صقوط آنها میشود معلول اعمال بد آنهاست:

و لو ان اهل القری ءامنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون

و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقواپیشه

 

کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشاییم ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.

حضرت علی علیهالسلام نیز میفرماید:

و ایم الله ما کان قوم قط فی غض نعمه من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان الله لیس بظلام للبعید

سوگند به خدا هرگز قومی را فراخی نعمت و خوش زندگانی نبودهاند که خوشی ایشان زایل شده باشد مگر بر گناهانی که مرتکب شدند زیرا خداوند بر بندگان خود ظالم و ستمگر نمیباشد.

بنابراین مصائب و گرفتاریها واکنش و نتیجهی اعمال مستقیم ما است و به تعبیر قرآن، این مربوط به «کسب و اکتساب» و اعمالی است که خود انسان انجام میدهد. حتی در قرآن در این باره مثلی ذکر میکند:

و ضرب الله مثلا قریه کانت امنه مطمئنه یاتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون

خداوند مثلی زده است، منطقهی آبادی را که امن و آرام بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر مکانی فرامیرسیده، اما نعمت خدا را کفران کردند

و خداوند به خاطر اعمالی که انجام میدادند لباس گرسنگی و ترس را در اندامشان پوشانید.

 

____________________________

برگرفته از کتاب صفات جمال وجلال خدا در نهج البلاغه ص156تا158

محمد حسین مختاری مازندرانی

 

 

دسته ها : فلسفه
يکشنبه هفدهم 5 1389 15:35

 

 

بلاهایی که معلول عملکرد و کردار خود انسان است که آثار وضعی ناگواری در همین جهان برای او به خاطر ارتکاب شوم گناه به وجود میآورد مثلا شرب خمر، اعتیاد به مواد مخدر و... افزون بر بروز زیانهای اجتماعی، آسیبهایی نیز بر جسم و روان خویش وارد میسازد، و ممکن است برخی از مصائب معلول عملکرد مستقیم والدین باشد نظیر استفاده از مسکرات که اثرات سوء و غیرقابل جبرانی بر جسم و روان فرزند بر جای گذاشته و پدر و مادر وی هرگز نقص حاصل از این عمل را به خود نسبت نداده و بیدرنگ آن را به حساب خداوند میگذارند در حالی که خود آنان

منشاء پیدایش این قبیل آثار ناگوار گردیدهاند که به حسب ظاهر گرفتاری و بلایی است که گریبانگیر یک خانواده بلکه یک نسل شده است.

اینها اثر ذاتی گناه است و کیفر قانونی نیست تا گفته شود که باید تناسب جرم و مجازات در آن رعایت گردد.

بنابراین عامل تمام مصیبتها چه فردی و چه اجتماعی، خود فرد و یا جامعه است که از آزادی خودشان سوءاستفاده کردند، قرآن کریم نیز این حقیقت را بیان کرده و میفرماید:

ما اصابک من حسنه فمن الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک

آنچه از نیکیها به تو میرسد از جانب خداست و آنچه از بدی به تو میرسد از ناحیهی خود تو است.

اساسا مصائب و گرفتاریهایی که دامنگیر برخی از جوامع میگردد و حتی بعضا باعث صقوط آنها میشود معلول اعمال بد آنهاست:

و لو ان اهل القری ءامنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض ولکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون

و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی دارند ایمان بیاورند و تقواپیشه

 

کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشاییم ولی (آنها حقایق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.

حضرت علی علیهالسلام نیز میفرماید:

و ایم الله ما کان قوم قط فی غض نعمه من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان الله لیس بظلام للبعید

سوگند به خدا هرگز قومی را فراخی نعمت و خوش زندگانی نبودهاند که خوشی ایشان زایل شده باشد مگر بر گناهانی که مرتکب شدند زیرا خداوند بر بندگان خود ظالم و ستمگر نمیباشد.

بنابراین مصائب و گرفتاریها واکنش و نتیجهی اعمال مستقیم ما است و به تعبیر قرآن، این مربوط به «کسب و اکتساب» و اعمالی است که خود انسان انجام میدهد. حتی در قرآن در این باره مثلی ذکر میکند:

و ضرب الله مثلا قریه کانت امنه مطمئنه یاتیها رزقها رغدا من کل مکان فکفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون

خداوند مثلی زده است، منطقهی آبادی را که امن و آرام بوده و همواره روزیش به طور وافر از هر مکانی فرامیرسیده، اما نعمت خدا را کفران کردند

و خداوند به خاطر اعمالی که انجام میدادند لباس گرسنگی و ترس را در اندامشان پوشانید.

 

____________________________

برگرفته از کتاب صفات جمال وجلال خدا در نهج البلاغه ص156تا158

محمد حسین مختاری مازندرانی

 

 

دسته ها : فلسفه
يکشنبه هفدهم 5 1389 15:26

 

از احکام و دستورات الهی چه میخواهید و جویای چه هستید؟ البته میخواهید منافعی معنوی در بر داشته باشند میخواهید حکمت در آنها باشد، میخواهید اسرار و عللی موجب مقرر داشتن آنها شده باشد،میخواهید با دقت کردن در آنها بفهمید که با دانش و منطق، مطابقت کامل دارند و بالاخره میخواهید خاطرتان آسوده باشد که دستورات مذهبی همه عقلائی هستند! این را مسلما بدانید هر یک از دستورات دین اسلامی اعم از کلی و جزئی دارای منافعی بیشمار است، منتها ما حکمت بعضی از آنها را کم و بیش فهمیده و حکت بعضی را نفهمیدهایم. آنهائی که هنوز حکمتشان معلوم نشده و به صورت مبهم در مقابل ما قرار دارند یقینا فلسفهای دارند اما باید تحقیق نمود و یا صبر کرد تا با پیشرفت علوم و پیدایش نظریات صائب رفع ابهام شود، و واضح و آشکار گردند، و هیچ دلیلی ندارد که ما منکر آنها بشویم و بگوئیم فائدهای در آنها نیست.

 

علی علیهالسلام فرمود:

فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک، و الصلاه تنزیها عن الکبر، و الزکاه تسبیبا للرزق، و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق، و الحج تقویه للدین، و الجهاد عزا للاسلام، و الامر بالمعروف مصلحه للعوام، و النهی عن المنکر ردعا للسفهاء.

خداوند ایمان را واجب گردانید تا مردم را از آلودگی شرک (توجه به غیر خدا) پاک کند. نماز را واجب نمود تا از تکبر منزه شوند.

زکاه را واجب کرد تا روزی فقرا تامین شود. روزه را واجب نمود تا اخلاص مردم امتحان شود. حج را برای تقویت دین و جهاد را برای عزت و شوکت اسلام، امر به معروف را به منظور اصلاح تودهی مردم و نهی از منکر را برای بازداشتن اشخاص نادان و سبک مغز از خطا، واجب کرده است.

 

____________________

برگرفته از کتاب الهام از گفتار امام علی ع

سید باقر حکیم

دسته ها : فلسفه
يکشنبه هفدهم 5 1389 15:24

 

 

فلسفه و ریشهی علاقهی انسان به آزادی الهام گرفته از وجدانیات اوست، گرچه برهانی و استدلالی نیز هست، انسان، علاقمند به آزادی است چنانکه علاقمند به زیبائی است، او دوستدار گلی زیباست، و هرگز به دنبال استدلالی برای این دوستی نیست، یک مسئله فطری و وجدانی است. این گرایش به آزادی نه تنها در انسان که در تمامی موجودات زنده نهفته است، حتی گیاه هم تمایل دارد آزادانه به هر سو

رشد کند و محصور کردن آن در محیطی منافات با طبیعت آن دارد، و چه بسیار دیده شده محصور کردن آن موجب پژمردگی و خشکی آن میشود. شما اگر پرندهای را در قفسی از طلا حبس کنید، و به او برسید و پرستاری کنید، باز میبینید روز به روز پژمردهتر و ضعیفتر میشود، و چه بسا خوانندگی خود را فراموش میکند، معروف است اگر پرندهای آزاد باشد و حبس شود، خواندن را فراموش میکند، اینها که میبینید میخوانند پرندگانی هستند که از ابتدا در قفس به دنیا آمدهاند، شما در باغوحش میبینید همهچیز فراهم است، و مصونیت برای حیوانات است، ولی آنها رنجورند، و عمرشان کوتاه، در حالی که اگر در میان جنگل و در دسترس حیوانات درنده باشند و طعمه آنها قرار گیرند ولی باز چون آزادند شادابتر و قویتر و چه بسا عمرشان طولانیتر است.

در داستانها مطالبی گفتهاند که موید و شاهد این مطلب است، داستان آن بازرگانی که به هند رفت و طوطی را گرفته در قفس کرد معروف است، با این که بسیار به او توجه داشت ولی طوطی از اسارت رنج میبرد و در نهایت با یاد گرفتن درسی که دوستان او توسط آن بازرگان به او تعلیم کردند، خود را به مردن زده و رها شد.

چرا حیوان با تمام خطرات جنگل پذیرای آزادی در جنگل است، و حاضر به حبس نیست، چرا انسان و حتی گیاهی از سلب آزادی رنجور شده و میمیرد؟

نکتهی مهم این است که شکوفائی استعدادهای هر موجودی در مسیر تکامل، هرگز با حبس شدن او حاصل نمیشود پیمودن این مسیر بدون آزادی ممکن نیست.

آزادی هدر دادن نیروها و سرمایهها نیست، بلکه وسیله شکوفائی و بارور شدن استعدادهاست.

از این جا آزادی منطقی و معقول از غیرمنطقی و نامعقول جدا میشود، تفاوت آزادی اسلامی با آزادی غربی روشن میگردد، آزادی در منطق عقل و اسلام عبارت از آزاد بودن برای پیمودن مسیر تکامل و به فعلیت رسیدن استعدادها و

شکوفائی خلاقیتهاست، اما آزادی شهوات و اسیر شدن انسان در چنگال هواها و پستیها که مایهی هدر رفتن آب حیات و عمر و نیروهای انسان در باتلاق رذالتها و بیچارگیهاست، نه جنبهی منطقی، نه عقلی و نه اسلامی دارد.

آزادی در دنیای امروز چنان توسعه پیدا کرده که شامل برهنگی زنان، ایجاد بدترین مراکز فساد و روابط نامشروع، تجاوزها، تعدیها و اهانتها شده است، و کار را به جائی رساندهاند و محدودهی آزادی را به حدی گسترش دادهاند که به قلم نویسنده هم حق دادهاند که در راستای وقاحتها و زشتیها هر چه میخواهد بنویسد، به مقدسات میلیونها مردم توهین کند و مبارزه بر ضد آن را مبارزه با آزادی تفکر و اندیشه و قلم میپندارند، مبارزه با سلمان رشدی را مبارزه با آزادی میدانند، در حالی که او نه تنها به مسلمانان بلکه به تمام جهانیان اهانت کرده، زیرا او به حضرت ابراهیم (ع) که پدر همهی ادیان آسمانی است توهین کرده است، ابراهیمی که مورد احترام تمامی پیروان ادیان آسمانی است.

آنها نه تنها محکوم نکردند بلکه خود فیلمی بنام (آخرین وسوسههای مسیح) ساختند که خدا میداند چه نسبتهای ناروای ناموسی و غیر ناموسی به این پیامبر الهی دادند، این چه آزادی است؟! آیا اگر چیزی به قیمت نابودی انسانیت و همهی ارزشهای وی تمام شود باز هم در محدوده آزادی است، آیا در محدودهی اعلامیه حقوق بشر است که سازمان حقوق بشر حمایت از چنین آزادیهائی میکند؟ جواب این سوال را به هر آزادهای وامیگذاریم، که وجدان بهترین قاضی است.

این گونه آزادی، آزادی نیست، این نابودی ارزشهاست، این پایمال کردن نیروهائی است که میتواند در پشت سد اراده جمع شده و آیندهساز فرد و جامعه باشد، اگر انسان مسوولیت دارد و اگر وسائل ترقی برای او فراهم شده، و اگر فلسفه آزادی تکامل است، باید آزادی او محدود در چهار چوبهای منطقی باشد، و به بیان دیگر دو نوع آزادی داریم: حیوانی و انسانی.

 

_____________________

برگرفته از کتاب آشنایی با نهج البلاغه امام علی ع وپاسخ به چند شبهه ص29

 

دسته ها : فلسفه
يکشنبه هفدهم 5 1389 15:23


فلسفه مهم صبر رسیدن به هدفهای عالی است، انسان هر کار مثبتی بخواهد انجام دهد، چه بسا مواجه با مشکلات فراوانی است، اگر می‏خواهید مشکلی متوجه شما نشود، باید کار نکنید، اگر بخواهید کتابی تالیف کنید، مسلما ایرادات و انتقادات فراوان و به قول معروف «من صنف فقد استهدف» (کسی که تصنیف کرد خود را هدف و آماج گلوله‏های انتقاد قرار داده است) باید بدانید بجز با سپر صبر نمی‏توان این تیرها را از خود دفع کرد.
آری اگر بخواهید بنای خیریه‏ای بنا کنید، به دنبالش حرفها است، عده‏ای نق می‏زنند که برای وجهه دار شدن و یا کسب اموال بیشتر چنین کرده است، وقتی مسجد اعظم قم را مرحوم آیه الله العظمی بروجردی آن مرد وارسته و بزرگوار می‏ساختند، و الان ما از برکات آن استفاده کرده و این همه مجالس درس و بحث و ارشاد و تبیین احکام اسلام را در آن مشاهده می‏کنیم، خدا می‏داند چقدر پشت سر این مرد حرف زدند، که وجوهات را خرج می‏کند و مسجد می‏سازد این همه گرسنه در قم است و این مسجد چیست که این سید می‏سازد؟،
 اگر صبر و حوصله نباشد انسان از کار خیر صرفنظر می‏کند، اگر بنا بود همه پولها را به گرسنگان دهند، پس هیچ مسجدی یا بنای خیره‏ای نباید برپا می‏شد، باید بناهای خیریه را ساخت و از آن طرف ریشه فقر و گرسنگی را نابود کرد، باید برنامه صحیحی برای رسیدگی به امور بیچارگان تهیه کرد، نه بدون برنامه با کمک کردنهای بی‏رویه، گداپروری کنیم.

 به قول سعدی:

نابرده رنج گنج میسر نمیشود 
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

به شما بگویم اگر صبر ندارید، دنبال کاری نروید، اگر صبر و استقامت و پشتکار ندارید آری اقدام به هر کاری زحمت دارد باید استقامت کرد، صبر خمیر مایه همه چیزهاست، اینکه اینقدر بر آن اصرار می‏شود، به خاطر کلیدی بودن این صفت است،
 پیامبران به خصوص پیامبر گرامی اسلام اگر صبر نداشتند، به این مقام هرگز نمی‏رسیدند، از سمت عقب تاریخ و از گذشته‏های تاریک بنگرید، تا نقش این صفت را در جای جای ازمنه و امکنه تاریخ و در خودسازی افراد بشر نظاره‏گر باشید، این نصیحت را هم از من داشته باشید که با استقامت و شکیبائی عالم می‏شوید نه با استعدادها، چه بسا افراد با استعدادی را دیدیم، که به جائی نرسیدند، و کم استعدادهائی را دیدیم که به فراز قله علم رسیدند.


_______________________
برگرفته از کتاب آشنایی با نهج البلاغه امام علی ع وپاسخ به چند شبهه ص383
سید جعفر حسینی

دسته ها : فلسفه
يکشنبه هفدهم 5 1389 15:14
X