قاتل شيطان كيست؟
اسحاق بن عمّار گويد:
روزي محضر شريف امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شدم و پيرامون آيه شريفه قرآن: رَبّ فَأنْظِرْني إلي يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ إلي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ [1] سؤال كردم كه آخرين روز مهلت حيات شيطان چه زماني است؟
حضرت فرمود: آيا فكر مي كني تا قيامت و صحراي محشر باشد؟!
خير چنين نيست، بلكه منظور روز ظهور و قيام قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم مي باشد؛ چون امام زمان (عجّ) را ظاهر گردد و قيام كند، وارد مسجد كوفه خواهد شد و شيطان در مقابل حضرت دو زانو مي نشيند و مي گويد: واي از اين روز كه چه روز سختي است.
پس از آن امام زمان عليه السلام او را به قتل مي رساند.
بنابراين مهلت شيطان تا آن روزي خواهد بود كه به دست پُر توان حضرت صاحب الزّمان (عجّ) به هلاكت أبدي خواهد رسيد. [2] .
1.سوره حجر ايه 36تا38
2.بحارالانوار ج63ص 254ح116
اميرالمؤمنين (عليه السلام) با اشاره به قيام حضرت مهدي (عليه السلام) فرمودند:
«كأنّي أنظر إلي شيعتنا بمسجد الكوفة. و قد ضربوا الفساطيط يعلّمون النّاس القرآن كما أنزل.» [1] .
«گويا شيعيان ما اهلبيت را مي بينم كه در مسجد كوفه گرد آمده و خيمه هايي زده اند و در آنها قرآن را آنچنانكه نازل شده است به مردم مي آموزند».
1.بحارالانوار ج52ص364
پاسخ: بنابر آنچه كه مورخان شيعه و سني در خصوص تاريخ و چگونگي ولادت حضرت مهدي (عج) نوشته اند، اصل ولادت خجسته امام زمان (ع) و به دنيا آمدنش جزء امور مسلم و قطعي تاريخ است.
به عنوان نمونه:
مورخ شهير اهل سنت، علي بن حسين مسعودي مي گويد: «در سال 260 ابو محمد حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي ابن ابيطالب عليهم السلام، در زمان خلافت معتمد عباسي درگذشت او به هنگام درگذشت، 29 سال داشت، و او پدر مهدي منتظر است.» [مروج الذهب ،مسعودي ج 4 ص199
و شيخ سليمان قندوزي گويد
: «خبر معلوم و مسلم، در نزد موثقان، اين است كه ولادت قائم (ع)، در شب نيمه شعبان سال 255 هجري قمري، در شهر سامرا واقع شده است.»ينابيع الموده قندوري ج3 ص114
اما از آنجايي كه خلفاي بني عباس دانسته بودند كه دوازدهمين امام شيعيان همان مهدي موعود است كه زمين را پر از عدل و داد مي كند و دژهاي گمراهي و فساد را درهم مي كوبد، و نيز مي دانستند كه از فرزندان امام حسن عسكري (ع) است؛ درصدد برآمدند اين نور را خاموش كنند.
از اين رو امام مهدي (عج) از نخستين روز ولادت، همواره در نهان مي زيست و مردم به طور عموم او را نمي ديدند. ولي با اين وجود، عده اي از اصحاب امام حسن عسكري (ع) بودند كه توفيق شرفيابي و معرفي را يافته بودند.بعضي از آنها عبارتند از:
1- حكيمه خاتون، دختر امام جواد، خواهر امام هادي و عمه امام حسن عسكري عليهم السلام،
كه شب تولد حضرت مهدي (عج)، او را زيارت كرد، و نسيم و ماريه كنيزان آن حضرت گفتند: تا آن كودك متولد شد به خاك سجده كرد و انگشت سبابه را رو به آسمان بلند نمود و عطسه زد و گفت: «الحمد لله رب العالمين، و صلي الله علي محمد و آله». الزام الناصب شيخ حايري يزدي ج1 ص340
2-
ابو بصير خادم است كه گفت: بر صاحب الزمان (عج) وارد شدم، در حالي كه درون گهواره بود، نزديك رفتم و سلام كردم، حضرت فرمود: مرا مي شناسي؟ عرض كردم: آري، تو بزرگ و سيد من و فرزند امام من هستي... حضرت فرمود: «انا خاتم الاوصياء، و بي يرفع البلاء من اهلي و شيعتي.»كشف الغمه علامه اربلي ج2 ص499
3-
سعد بن عبد الله قمي است كه با نامه هاي فراوان با جمعي براي زيارت آن حضرت به سامره رفته و طرف راست امام حسن (ع)، كودكي را ديدند كه مانند ماه درخشان بود؛ پرسيدند: اين كيست؟ گفته شد: «مهدي قائم آل محمد (ص)» است. [الزام الناصب ج1 ص342
4-
روزي جمعي از شيعيان - چهل تن - نزد امام يازدهم آمدند، و از آن امام تقاضا كردند تا حجت پس از خويش را به آنان بنماياند و بشناساند. و امام چنان كرد. و آنان پسري را ديدند كه بيرون آمد همچون پاره ماه، شبيه به پدر خويش. امام عسكري (ع)
فرمود: «پس از من، اين پسر، امام شماست، و خليفه من است در ميان شما، امر او را اطاعت كنيد، از گرد رهبري او پراكنده نگرديد كه هلاك مي شويد و دينتان تباه مي گردد اين را هم بدانيد كه شما او را، پس از امروز، نخواهيد ديد، تا اينكه زماني دراز بگذرد، بنابراين از نايب او، «عثمان بن سعيد» اطاعت كنيد.» الزام الناصب ج1 ص341
5- ابو سهل نوبختي گويد: در آن حال بيماري، امام عسكري خواست تا آن كودك را نزد او آوردند. مهدي را كه در آن هنگام كودك بود، نزد پدر آوردند. وي به پدر سلام كرد. من به او نگاه كردم، رنگي سفيد و درخشان داشت، موهايش پيچيده و مجعد بود و دندانهايش گشاده، امام حسن (ع) او را با جمله «يا سيد اهل بيته» مخاطب قرار داد، يعني: اي سرور خاندان خود. سپس از آن فرزند خواست تا در خوردن دوايي كه برايش جوشانيده بودند به او كمك كند. او چنين كرد. سپس پدر را وضو داد. آنگاه امام عسكري (ع) به او فرمود: «اي پسرك من! تويي مهدي، و تويي حجت خدا بر روي زمين...» الزام الناصب ج1 ص351
به نام خدا
سلام
خيلي وقته وبلاگم رو آپديت نكردم انشالله بزودي زود مطالب خوبي رو ثبت ميكنم
منتظر مطالب نو باشيد
به نام خدا سلام معراج روحاني يا جسماني؟ زماني كه از معراج سخن به ميان ميآيد، اولين سؤالي كه در ذهن نقش ميبندد، اين است كه آيا معراج روحاني بوده يا جسماني؟ سه نظريه عمده درباره جسماني و يا روحاني بودن معراج وجود دارد: 1. سير و معراج، جسماني و در حال بيداري بوده است. 2. هر دو روحاني بوده است. 3. سير از مكه تا بيت المقدّس جسماني و عروج به آسمانها و ملكوت روحاني بوده است[1] . اكثريت قاطع دانشمندان شيعي و سنّي ديدگاه اول را پذيرفتهاند. برخي نيز ديدگاه دوم و دستهاي هم نظريه سوم را بيان ميكنند. هر يك از سه گروه، دليل هايي براي اثبات گفته خود ارائه ميكنند. ________________ 1.توصيه ها وپرسش ها وپاسخ هاايه الله جوادي املي ص74-75 براي ادامه بحث همراه انجمن باشيد http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=309961&forumID=451
به نام خدا
سلام
چند شب پيش داشتم سوره بقره رومرور ميكردم تا اينكه رسيدم به ايه 195سوره بقره
در راه خدا انفاق كنيد وخود را به دست خود به هلاكت نيفكنيد ونيكي كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست دارد .
ناخود اگاه يك سوالي ذهنم رو مشغول كرد
درمورد انفاق حضرت زهرا س در شب عروسي يا ان داستان كه سه شب پشت سرهم يك فقير در خانه حضرت رو ميزنند وحضرت سهميه نان خود را انفاق ميكنند ايا اين عمل خلاف ايه نيست ؟؟؟؟
به همين خاطر به دنبال پاسخ سوالم بودم تا با اين روايت رسيدم ............
______________________________________________
پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم در عروسي زهرا عليهاالسلام يك دست پيراهن نو به زهرا داده بود تا در شب عروسي بپوشد، هنگامي كه فاطمه به خانهي زفاف رفت، بر سجادهي عبادت خود نشسته بود و با خدا مناجات ميكرد، ناگاه مستمندي به در خانهي فاطمه آمد و با صداي بلند گفت: «از در خانهي نبوت يك پيراهن كهنه ميخواهم».
فاطمه عليهاالسلام در آن وقت دو پيراهن داشت، يكي كهنه و ديگري نو، خواست پيراهن كهنه را طبق تقاضاي فقير، به او بدهد، ناگاه به ياد اين آيه (92 آلعمران) افتاد كه ميفرمايد: «هرگز به حقيقت نيكوكاري نميرسيد مگر آنچه را دوست داريد انفاق كنيد».
حضرت زهرا عليهاالسلام كه ميدانست پيراهن نو را بيشتر دوست دارد، به اين آيه عمل كرد و پيراهن نو را به فقير داد.
فرداي آن شب هنگامي كه پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم پيراهن كهنه را در تن او ديد. پرسيد: «چرا پيراهن نو را نپوشيدهاي؟ حضرت زهرا عليهاالسلام عرض كرد: آن را به فقير دادم.
پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: «اگر پيراهن نو را براي شوهرت ميپوشيدي بهتر و مناسبتر بود».
فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: اين روش را از شما آموختهام، در آن هنگام كه مادرم خديجه همسر شما گرديد، همهي اموال خود را در راه شما به تهيدستان بخشيد، كار به جايي رسيد كه فقيري به در خانهي شما آمد و تقاضاي لباس كرد، در خانه لباسي وجود نداشت، شما پيراهن خود را از تن بيرون آورده و به او دادي، از اين رو اين آيه (29/ اسراء) نازل شد: «و بيش از حد دستت را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيري و از كرا فروماني».
پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و سلم تحت تأثير محبتها و خلوص دخترش زهرا عليهاالسلام قرار گرفت قطرههاي اشك از چشمانش سرازير شد، فاطمه عليهاالسلام را به نشانهي محبت به سينهاش چسبانيد.
رياحين الشريعه ج 1 ص102و105
________________________________
يك سري به تفسير الميزان زدم متوجه شدم منظور از انفاق در ايه 195 بقره انفاق در حال جنگ است
منظور اين است :نهي ازتمامي رفتار هاي افراطي وتفريطي است ويكي از مصاديق ان بخل ورزيدن از انفاق مال درهنگام جنگ است كه اين بخل ورزيدن باعث بطلان نيرو واز بين رفتن قدرت است وباعث غلبه دشمن برانان ميشود.....
ودر تفسير ايه 29 سوره اسرا به اين نتيجه رسيدم كه معني كلمه مسحورا از ماده حسر است به معني انقطاع يا عريان شدن است ودر اين ايه بدين معناست كه دست خويش را به اخر مگشاي وبيش از حد دست ودلباز نباش زيرا ممكن است روزي زانوي غم بغل كرده ودستت از همه جا بريده شود وديگر نتواني در اجتماع ظاهر شده وبا مردم معاشرت كنيد.
پس به اين نتيجه ميرسيم انفاق حضرت زهرا س انفاقي نبوده كه باعث بوجود امدن پشيماني يا بيچارگي شود واين بزرگواران انقدر كريم بودند كه حاضر بودند از خوشي خود بگذرند تا ديگران شاد باشند اميدوارم ماهم پيرو قرآن وعترت باشيم وبموقع وبه اندازه انفاق كنيم .
شاد وسربلند باشيد درپناه قران وعترت