امّا در مورد رابطه «اخلاق» و «عرفان» و اخلاق و «سیر و سلوک الى اللّه» نیز مىتوان گفت: «عرفان» بیشتر به معارف الهى مىنگرد، آن هم نه از طریق علم و استدلال، بلکه از طریق شهود باطنى و درونى، یعنى قلب انسان آنچنان نورانى و صاف گردد و دیده حقیقت بین او گشوده شود و حجابها بر طرف گردد که با چشم دل ذات پاک خدا و اسماء و صفات او را ببیند و به او عشق ورزد. بدیهى است علم اخلاق چون مىتواند به برطرف شدن رذائل اخلاقى که حجابهایى است در برابر چشم دل، کمک کند؛ یکى از پایههاى عرفان الهى و مقدّمات آن خواهد بود. و امّا «سیر و سلوک الى اللّه» که هدف نهایى آن، رسیدن به «معرفة اللّه» و قرب جوار او است، آن هم در حقیقت مجموعهاى از «عرفان» و «اخلاق» است. سیر و سلوک درونى، نوعى عرفان است که انسان را روز به روز به ذات پاک او نزدیکتر مىکند، حجابها را کنار مىزند، و راه را براى وصول به حق هموار مىسازد؛ و سیر و سلوک برونى همان اخلاق است، منتها اخلاقى که هدفش را تهذیب نفوس تشکیل مىدهد نه فقط بهتر زیستن از نظر مادّى. * * *