معرفی وبلاگ
به نام خدا سلام به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ قصد دارد بامدد گرفتن از کلام قرآن وعترت راه رستگاری را بیابد اگر طالب رستگاری هستید پس به این دو گوهر گرانبها که پیامبر ص برای تمامی مسلمین جهان به ارث گذاشته جنگ بزنید، در قرآن کریم رستگاران را کسانی معرفی میکند که به قران پناه میبرند وبه غیب ایمان دارند ونماز بپا میدارند وزکات میدهند وانفاق میکنند وبه آنچه نازل شده بر پیامبر رحمت محمد مصطفی ص وپیامبران پیشین ایمان دارند .امیدوارم از بازدید این وبلاگ استفاده لازم را برده باشید التماس دعا. بسم الله الرحمن الرحيم 1. الم 2. تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ 3. هُدًي وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ 4. الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ 5. أُوْلَئِكَ عَلَي هُدًي مِنْ رَبهمْ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ سوره لقمان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 218157
تعداد نوشته ها : 105
تعداد نظرات : 39
Rss
طراح قالب
محمدرضا عابدي

2 - رابطه اخلاق و فلسفه

 

فلسفه در یک مفهوم کلّى به معنى آگاهى بر تمام جهان هستى است به مقدار توان

انسانى؛ و به همین دلیل، تمام علوم مىتواند در این مفهوم کلّى و جامع داخل باشد؛ و

روى همین جهت، در اعصار گذشته که علوم محدود و معدود بود، علم فلسفه از همه

آنها بحث مىکرد، و فیلسوف کسى بود که در رشتههاى مختلف علمى آگاهى داشت.

در آن روزها فلسفه را به دو شاخه تقسیم مىکردند:

 

الف - امورى که از قدرت و اختیار انسان بیرون است که شامل تمام جهان هستى بجز

افعال انسان، مىشود.

 

ب - امورى که در اختیار انسان و تحت قدرت او قرار دارد؛ یعنى، افعال انسان.

 

بخش اوّل را حکمت نظرى مىنامیدند،و آن را به سه شاخه تقسیم مىکردند.

 

1 - فلسفه اولى یا حکمت الهى که درباره احکام کلّى وجود و موجود و مبدأ و معاد

صحبت مىکرد.

2 - طبیعیّات که آن هم رشتههاى فراوانى داشت.

 

3 - ریاضیّات که آن هم شاخههاى متعدّدى را در بر مىگرفت.

امّا قسمتى که مربوط به افعال انسان است، آن را حکمت عملى مىدانستند و آن نیز به

سه شاخه تقسیم مىشد.

 

1 - اخلاق و افعالى که مایه سعادت یا بدبختى انسان مىشود و همچنین ریشههاى آن

در درون نفس آدمى.

 

2 - تدبیر منزل است که مربوط است به اداره امور خانوادگى و آنچه تحت این عنوان

مىگنجد.

 

3 - سیاست و تدبیر مُدُن که درباره روشهاى اداره جوامع بشرى سخن مىگوید.

 

و به این ترتیب آنها به اخلاق شکل فردى داده، آن را در برابر «تدبیر منزل» و

«سیاست مُدن» قرار مىدادند.

 

بنابراین «علم اخلاق» شاخهاى از «فلسفه عملى» یا «حکمت عملى» است.

 

ولى امروز که علوم شاخههاى بسیار فراوانى پیدا کرده و به همین دلیل از هم جدا شده

است، فلسفه و حکمت غالباً به همان معنى حکمت نظرى و آن هم شاخه اوّل آن، یعنى

امور کلّى مربوط به جهان هستى، و همچنین مبدأ و معاد اطلاق مىشود. (دقّت کنید)

 

در این که حکمت نظرى با ارزشتر است یا حکمت عملى، در میان فلاسفه گفتگو است،

گروهى اوّلى را با ارزشتر مىدانستند و گروهى دومى را، و اگر ما از زاویههاى مختلف

نگاه کنیم حرف هر دو گروه صحیح است که فعلاً جاى بحث آن نیست.

 

درباره رابطه «فلسفه» و «اخلاق» باز هم به مناسبتهاى دیگر به خواست خدا سخن

خواهیم گفت.

 

* * *


دسته ها : اخلاق در قرآن
سه شنبه بیست و سوم 6 1389 22:35
X