معرفی وبلاگ
به نام خدا سلام به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ قصد دارد بامدد گرفتن از کلام قرآن وعترت راه رستگاری را بیابد اگر طالب رستگاری هستید پس به این دو گوهر گرانبها که پیامبر ص برای تمامی مسلمین جهان به ارث گذاشته جنگ بزنید، در قرآن کریم رستگاران را کسانی معرفی میکند که به قران پناه میبرند وبه غیب ایمان دارند ونماز بپا میدارند وزکات میدهند وانفاق میکنند وبه آنچه نازل شده بر پیامبر رحمت محمد مصطفی ص وپیامبران پیشین ایمان دارند .امیدوارم از بازدید این وبلاگ استفاده لازم را برده باشید التماس دعا. بسم الله الرحمن الرحيم 1. الم 2. تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ 3. هُدًي وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ 4. الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ 5. أُوْلَئِكَ عَلَي هُدًي مِنْ رَبهمْ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ سوره لقمان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 218152
تعداد نوشته ها : 105
تعداد نظرات : 39
Rss
طراح قالب
محمدرضا عابدي

در این جا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم؛ «اخلاق» جمع‏
«خُلْق» (بر وزن قُفل) و «خُلُق». (بر وزن افق) مى‏باشد، به گفته «راغب» در کتاب‏
«مفردات»، این دو واژه در اصل به یک ریشه باز مى‏گردد، خَلْق به معنى هیئت و شکل و
صورتى است که انسان با چشم مى‏بیند و خُلْق به معنى قوا و سجایا و صفات درونى است‏
که با چشم دل دیده مى‏شود.

بنابراین مى‏توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است» و به گفته‏
بعضى از دانشمندان، گاه به بعضى از اعمال و رفتارى که از خلقیات درونى انسان ناشى‏
مى‏شود، نیز اخلاق گفته مى‏شود (اوّلى اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى).

«اخلاق» را از طریق آثارش نیز مى‏توان تعریف کرد، و آن این که «گاه فعلى که از
انسان سر مى‏زند، شکل مستمرّى ندارد؛ ولى هنگامى که کارى بطور مستمر از کسى سر
مى‏زند (مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران) دلیل به این است که یک‏
ریشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق مى‏نامند.

اینجاست که «ابن مِسکَوَیه» در کتاب «تَهْذیبُ الْاَخْلاقِ وَتَطْهیرُ الْاَعْراقِ»، مى‏گوید:
«خُلق همان حالت نفسانى است که انسان را به انجام کارهایى دعوت مى‏کند بى آن که نیاز
به تفکّر و اندیشه داشته باشد.»(1)

همین معنى را مرحوم فیض کاشانى در کتاب «حقایق» آورده است، آنجا که مى‏گوید:
«بدان که خوى عبارت است از هیئتى استوار با نفس که افعال به آسانى و بدون نیاز به فکر
و اندیشه از آن صادر مى‏شود.»(2)


و به همین دلیل اخلاق را به دو بخش تقسیم مى‏کنند: «ملکاتى که سرچشمه‏
پدید آمدن کارهاى نیکو است و اخلاق خوب و ملکات فضیله نامیده مى‏شود،
 و آنها که‏ منشاَ اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملکات رذیله مى‏گویند.
و نیز از همین جا مى‏توان علم اخلاق را چنین تعریف کرد: «اخلاق علمى است که از
ملکات و صفات خوب و بد و ریشه‏ها و آثار آن سخن مى‏گوید» و به تعبیر دیگر،
«سرچشمه‏هاى اکتساب این صفات نیک و راه مبارزه با صفات بد و آثار هر یک را در
فرد و جامعه مورد بررسى قرار مى‏دهد».
البتّه همانطور که گفته شد، گاه به آثار عملى و افعال ناشى از این صفات نیز واژه‏
«اخلاق» اطلاق مى‏شود؛ مثلاً، اگر کسى پیوسته آثار خشم و عصبانیّت نشان مى‏دهد به او
مى‏گویند: این اخلاق بدى است، و بعکس هنگامى که بذل و بخشش مى‏کند مى‏گوینداین اخلاق خوبى است که فلان کس دارد؛ در واقع این دو، علّت و معلول یکدیگرند که‏
نام یکى بر دیگرى اطلاق مى‏شود.

* *

(1). تنبیه الخواطر، صفحه 362.
(2). سوره قلم، آیه 4.

 


دسته ها : اخلاق در قرآن
سه شنبه بیست و سوم 6 1389 22:29
X