معرفی وبلاگ
به نام خدا سلام به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ قصد دارد بامدد گرفتن از کلام قرآن وعترت راه رستگاری را بیابد اگر طالب رستگاری هستید پس به این دو گوهر گرانبها که پیامبر ص برای تمامی مسلمین جهان به ارث گذاشته جنگ بزنید، در قرآن کریم رستگاران را کسانی معرفی میکند که به قران پناه میبرند وبه غیب ایمان دارند ونماز بپا میدارند وزکات میدهند وانفاق میکنند وبه آنچه نازل شده بر پیامبر رحمت محمد مصطفی ص وپیامبران پیشین ایمان دارند .امیدوارم از بازدید این وبلاگ استفاده لازم را برده باشید التماس دعا. بسم الله الرحمن الرحيم 1. الم 2. تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ 3. هُدًي وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ 4. الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ 5. أُوْلَئِكَ عَلَي هُدًي مِنْ رَبهمْ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ سوره لقمان
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 207824
تعداد نوشته ها : 105
تعداد نظرات : 39
Rss
طراح قالب
محمدرضا عابدي


به نام خدا
سلام

 چیزی رو که فکر میکنم درسته انجامش میدم این خصوصیتم به خصوص توی مدرسه زیاد شده
 به خصوص امسال
 ببین مثلا امسال با مدیر و معاون مشکل پیدا کردیم نه من کل کلاسمون
 الان همش دنبال خرابکاریم
دنبال اشوب
 صف به هم ریخن
 یعنی من و دوستام همش میگیم چه خوش میگذره
 من فکر میکنم تو مدرسه ی ما دارن زیاده روی میکنن مدیر و معاون
 به شدت با عقایدشون مخالفم
 چه عقیده ای؟
 ظاهر نمایی
ریا
 نمیدونم اسمش چیه
 بزارید بگم اما طولانیه
 پارسال توی دهه ی محرم بود فکر کنم جشن دهه فجر بود
 توی جشن اومدن اهنگ بنیامین و از این چیزا گذاشتن
 بچه های کلاس ما هم اعتراض کردن
 خب حالا بقیش مهم نیست
 امسال توی شهادت امام صادق بود که
 یه مراسم گرفته بودن
 یکی داشت مثلا نوحه میخوند
 ماهم باید سینه میزدیم
): خب دلم نمیخواست سینه بزنم مگه زوره
 دلم نمیخواست همراهی کنم و بخونم باهاشون
 زورههه؟
 معاونم برگشت گفت جالبه کسایی که ادعایه مذهبی بودن میکردن سال گذشته همینا الان همراهی نمی کنن خب توی او ن جمع هم فقط ما چند نفر بودیم که همراهی نمی کردیم
بزار یه چیز دیگه بگم
یکی رو اورده بودن سخنرانی کنه واقعا چرت و پرت میگفت مارم اوردن
 ردیف اول که مثلا حرف نزنیم
 یعنی بترسم
 باورتون میشه حتی دبیرا هم کلافه شده بودن
از بس چرتو پرت میگفت

 اصلا انگاری این اقا زیر دیپلم بود
خداییش من میرفتم بهتر از اون حرف میزدم حرفای بهتری واسه گفتن داشتم
 میگفت اسرائیل عزرایله منم گفتم اقا ببخشید ا عزراییل فرشتس شما چی جوری این صفتو نسبت میدین به اسراییل
 یه چیزی گفت که اخرش من نفهمیدم چی گفت ولی سالن رفت زیر خنده
 دوباره میگفت شماها حتما باید 20 بگیرید
 نخواستم چیزی بگم ولی میترکیدم
 گفتم تموم دانشمندان بزرگ جهان شاگرد اول یانمره بیستی نبودن
همین ادیسون
بدترین کلاسشون بوده
 بذرا یه سوتیاشم بگم بهتون
میگفت ادما دوتا بال دارن بعد سه تا انگشتو نشون میداد
 ههههه
 خلاصه از بس ما خندیدم احضار شدیم وسط جلسه
 مدیر گفت برو بیرون
منم از خدا خواسته گفتم خدا عمرتون بده
ظاهرا خودم خوشحال نشون دادم ولی خیلی ناراحت شدم
 خب میدونید انضباطم چند شد ؟؟
 انضباطمم شد 13
 پارسال تموم کارای پرورشی مدرسه دست من بود
 شورای بسیج و شورای دانش اموزی عضو بودم
 حتی خیلی از مراسم های شهادت رو هم خیلی قشنگ و با شکوه برگزار میکردیم
 اما امسال تو هیچ کاری نیستم
 کار که نمیکنم  هیچ، هر کاری هم که میکنن واسشون خراب میکنم
 تو گوش بچه ها خوندم تو انتخابات شورای بسیج و دانش اموزی برگه ها رو خالی بندازن
 نمیدونم شاید به خاطر ایناس که دلم میگیره اما فکر نمیکنم کارم اشتبا باشه
شما میگید مشکل از منه...یا مدیر ...یا معاون ؟؟؟

___________________________________________
بنظر شما مشکل از کیه ؟؟چرا چیزهای کوچیکی مثل این مورد میتونه ازارهای فراوانی رو ببار بیاره ؟
بنظر شما کار دانش آموز ظلمه یا مدیر ومعاون ؟؟تحلیل شما از این گفته ها چیه؟
ایا این برخوردها میتونه باعث فرار از دین بشه؟چنین موردی سراغ دارید ؟برای شما چنین اتفاقاتی افتاده؟
بخواید این دانش اموز رو راهنمایی کنید بهترین کارو انجام بده چه میگید ؟؟
منتظر نظرات شما هستیمدا

 


دسته ها : یاداشت شخصی
چهارشنبه بیست و ششم 8 1389 18:43
X